برای خیلی از کسانی که در عرصه مجری گری وارد می شوند، شاید این سوال پیش بیاید که داستان ورود مجریان تلویزیون به این حرفه چه بوده است. در مقاله “ماجرای ورود مجریان به صدا و سیما از زبان خودشان” می خواهیم به داستان ورود مجریان تلویزیون از زبان خودشان بپردازیم. البته نومجریان برای ورود به عرصه اجرای حرفه ای باید با تکیه بر شناخت اصول مجری گری و تقویت مهارت های اجرا، به این عرصه وارد شوند تا بتوانند با قدرت ایفای نقش نمایند.
در یک نگاه - آنچه در این صفحه می خوانید |
ماجرای ورود مجریان به صدا و سیما از زبان خودشان
در این مقاله به ماجرای آقایان صالح اعلا، دکتر محمد نظری و حسین رفیعی می پردازیم.
صالح اعلا: باد مرا جلوی دوربین نشاند
باد تندی وزید و مرا جلوی دوربین نشاند و از من مجری ساخت. من هیچ وقت تصور نمیکردم اجرا کنم و فکر میکنم گردش آفاق و دور فلکی بود که مرا مقابل دوربین نشاند. البته کار من همیشه بازی و نمایشنامهنویسی و کارهای زیباشناسی در حوزه فرهنگ بوده، ولی هیچ گاه به اراده خودم وارد دنیای مجریگری نشدم.
من از دوره دبیرستان برای رادیو نمایشنامه مینوشتم و برای این رسانه حرف میزدم. یادم هست سالها پیش که در اوج کارهای کارگردانی بودم به من تکلیف کردند به رادیو بیایم و صحبت کنم. من هم رفتم و خیلی از گویندگی در رادیو خوشم آمد که تا الان هم این همکاری ادامه دارد.
در مورد تلویزیون هم باز من برنامهای برای شبکه سه سیما درست میکردم با عنوان «نقد خنده» که متاسفانه در لحظه آخر مجری محترم برنامه نتوانست برای اجرای برنامه بیاید. چون پیشاپیش آگهی برنامه اعلام شده بود و مردم منتظر دیدن برنامه بودند مجبور شدم برای اولین بار کت بپوشم و موهای خود را شانه کنم و آن برنامه را اجرا کنم.
وقت دیگری که زمان دکتر پورحسین مدیر محترم شبکه دو سیما بود که ایشان خواستند من در روز تولد حضرت رسول اکرم(ص) باجمعی از فیلسوفان معاصر بنشینم و در مورد فلسفه اسلامی صحبت کنم. من هم به استودیو شبکه رفتم و در حالی که بشدت قلبم میزد این برنامه را اجرا کردم.
مدتها گذشت تا این که یک روز از دفتر دکتر پورحسین تماس گرفتند و گفتند برنامهای را در شبکه چهار سیما اجرا کنم. من آمادگی نداشتم ولی باز جلوی دوربین رفتم و مجریگری کردم. همان طور که گفتم باد مرا به سمت اجرا کشاند، ولی با این حال خوشحالم که در تلویزیون کار اجرا کردم و معتقدم حمایتهای خداوند و مردم عزیز باعث شد در این مسیر موفق شوم.
نظری: از پنجره وارد شدم
من از طریق آزمون گویندگی خبر وارد مجموعه شدم و یک سال دانشکده صدا و سیما را گذراندم، اما به خاطر این که روحیهام با خبر هماهنگ نبود خودم را به تولید سیما و رادیو منتقل کردم.
در آن زمان، شبکه رادیو جوان بتازگی افتتاح شده بود و من در این شبکه آغاز به کار کردم. کار من در تلویزیون با برنامه «مردم و مجلس» در شبکه یک سیما آغاز شد که بعد به شبکه دو سیما رفته و برنامه «گوناگون» را اجرا کردم.
در شبکه ۴ برنامه زنده «فردا» را اجرا کردم و با اضافه شدن زمان شبکه تهران اولین برنامه صبحگاهی شبکه به نام «تماشا» را همراه حسن جوهرچی روی آنتن بردیم. پس از اتمام این برنامه به دستور مدیر شبکه به برنامه «به خانه برمیگردیم» رفتم و تا الان آنجا ماندگار شدهام.
دکتر نظری! چرا مجری گری؟
مدرک من دکتری بود و میتوانستم شغل دیگری انجام دهم. در واقع من فارغالتحصیلی بودم که به تلویزیون آمدم و همان موقع هم شغل دیگری داشتم، ولی علاقه به مجریگری مرا به این سمت کشاند.
باید بگویم من خیلی راحت هم وارد دنیای اجرا نشدم چون دوستانی که بدون رابطه میآیند معمولا خیلی سخت میتوانند کانال باز کنند و خیلی از درها به رویشان بسته است که باید پشتکار داشته باشند تا درها را به روی خود باز کنند. من هم جزو آدمهایی بودم که اگر مرا از در میانداختند بیرون از پنجره وارد میشدم و در واقع با تلاش مستمر و زحمات فراوانی که کشیدم توانستم خودم را در مجریگری ثابت و ماندگار کنم.
معمولا وقتی برای اولین بار وارد این حرفه میشوید زیاد روی خوشی به شما نشان نمیدهند، ولی همین پشتکار باعث میشود به جایگاه ثابتی دست پیدا کنید. در این عرصه کسانی که با رابطه میآیند خیلی سریع بالا میروند، ولی خیلی زود هم پس از گذشت چند سال محو میشوند.
با این حال اگر با کانال خودتان وارد این حرفه شوید سختیهای زیادی را باید تحمل کنید تا به هدف خود برسید.
رفیعی: بازیگر بودم، ولی مجری شدم
به نظرم توفیقی که در اجرا پیدا کردم به دلیل آمار بالای برنامههای زنده من بوده است که در مدت هشت،۹ سال به طور مداوم پخشهای زنده داشتم و شاید بالاترین آمار اجرای زنده را داشته باشم و برنامههای خیلی حساس و سختی را اجرا کردهام.
آغاز کار هنری من از زمان دانشگاه شکل گرفت. قرار بود سال ۷۲ برنامهای به نام «۳۹» ساخته شود. آقای کاردان و خسروی از من و امیر غفارمنش تستی گرفتند که با قبولی در آن تست تا امروز در عرصه هنر فعالیت میکنم. تا این که سال ۷۷ به عنوان مکمل آقای مدرس وارد برنامه «نیمرخ» شدم.
پس از آن به پیشنهاد برخی دوستان در شبکه تهران یک مسابقه تلفنی اجرا کنم که آنجا قرار نبود مجری باشم، بلکه قرار بود به عنوان مجریـ بازیگر کار کنم که بعد از آن به دلیل توفیقی که آن برنامهها داشتند به من برنامههای دیگری هم پیشنهاد شد و در طول این سالها برنامههای مختلفی را اجرا کردهام.
طبیعتا کسی که در رسانه فعالیت میکند با پیشنهادهای مختلفی روبهروست، ولی من ابتدا بازیگر بودم و بعد اجرا را تجربه کردم و در واقع از دنیای بازیگری به مجریگری قدم گذاشتم. من وارد هر برنامهای که میشوم سعی دارم اطلاعات خود را به روز کنم و با مطالعه و صحبت کردن به تجربیات خود بیفزایم.
آنچه در مقاله “ماجرای ورود مجریان به صدا و سیما از زبان خودشان” گذشت
در این مقاله سعی کردیم به ماجرای ورود مجریان به صدا و سیما از زبان خودشان بپردازیم. آیا شما ماجرای ورود مجریان دیگر را می دانید. برایمان در بخش نظرات بنویسید.