بانو احسانی مجری صدا و سیمای مرکز سمنان و یکی از مدرسان فن بیان و یکی از مجریان صحنه ایران است. که در مسیر زندگی حرفه ای خود، تجربیات ارزشمندی را به دست آورده است. در دومین برنامه از سری برنامه های “چطور مجری شدم” که توسط محمدرضا مبارکی و مجموعه موثرباش به صورت لایو اینستاگرامی در حال ساخت می باشد، به سراغ این مجری خوب کشور رفته ایم وبا ایشان درباره اینکه چطور وارد عرصه اجرا شده اند گفتگو کردیم.

در زیر به مهمترین مطالبی که در این ویدیو مطرح شده است اشاره می کنیم. هرچند پیشنهاد ما این است حتما این ویدیو را کامل ببینید و این برنامه را به سایر علاقمندان این حرفه معرفی کنید. شاید این تجربه های گران که برای بینندگان به صورت رایگان به دست می آید، مسیر زندگی حرفه ای بسیاری از علاقمندان را عوض کند.

چی شد وارد عرصه اجرا شدم

من واقعاً اولش برام اینقدر جدی نبود که وارد این حرفه بشم. در سال ۱۳۷۵ وارد دانشکده علوم پایه دامغان و رشته شیمی محض شدم. در اونجا مسابقه ای تحت عنوان شب شعر بین سه دانشگاه برگزار شد که من رتبه اول را کسب کردم. بعد از آن، بچه های بسیج یا انجمن اسلامی دانشکده از من خواستند برای برنامه شب شعر به عنوان مجری، برنامه را اجرا کنم. من قبول نمی کردم که در نهایت با اصرار ایشان، قبول کردم که به عنوان مجری این برنامه دانشگاه روی صحنه بروم. البته من سابقه بازیگری تئاتر را در دوران مدرسه داشتم. ولی هیچ وقت به مجری گری و حضور اینچنینی روی صحنه فکر نکرده بودم.

اولین اجرا من

من متولد سال ۱۳۵۷ هستم و این ماجرا، حوالی ۱۹ تا ۲۰ سالگی من اتفاق افتاد. هیچ وقت فراموش نمی کنم که در اولین اجرا پاهایم چطور می لرزید و نفسم بند آمده بود. فقط متن هایی را که از قبل نوشته بودم، پشت سر هم خواندم. بعد از این ماجرا، عزیزان لطف داشتند و برنامه های دیگه ای را نیز پیشنهاد می دادند و من همین طور اجراهای مختلف را تجربه می کردم. ترس از اجرای من با این تجربه ها از بین رفت و من مجری ثابت برنامه ها شدم.

بعد از پایان تحصیل در دانشگاه دامغان، هنوز هم موضوع مجری گری برای من جدی نبود. من به شهر خودمان یعنی سمنان بازگشتم. برای نهادها و ارگان های مختلف اجرای برنامه می کردم. جشن رونمایی کتاب، جشنواره های موسیقی و … اگر کسی وارد عرصه شود و مهارت های خود را رشد دهد، بالاخره یه روزی، یه جایی، یه کسی، یه پیامی براش خواهد گذشت و آن اتفاق تعیین کننده در زندگی حرفه ای، برایش خواهد افتاد.

چطور وارد صدا و سیما شدم

در یکی از این اجراها معاون سیمای استان سمنان، من را دیدند و به من گفتند که صدا و سیمای مرکز سمنان برای “مجری پخش” که وظیفه اعلام برنامه را داشت، تست اجرا می گرفتند. من تست دادم و قبول شدم. مدتی بعد که با آمدن زیرنویس، ماجرای مجری پخش کارایی خود را از دست داد، وارد پخش سیما شدم و اولین برنامه که یک مسابقه زنده تلویزیونی با عنوان “کدبانو” بود را در سال ۱۳۸۱ اجرا کردم. در همان سال در حوزه مسابقه های تلویزیونی به عنوان مجری نمونه در سطح کشور انتخاب شدم.

کم کم برنامه های دیگری را شروع به اجرا کردم و این کار برای من جنبه جدی تری پیدا کرد و به صورت حرفه ای وارد این حوزه شدم. در حال حاضر هم در کنار اجرا، به عنوان مدرس، کمک کار علاقمندان به این حوزه هستم.

نقش آموزش در موفقیت مجری

موضوع آموزش در همه کشورهای دنیا در هر زمینه ای به صورت جدی و تخصصی در حال دنبال شدن است. علاقمندان برای ورود به عرصه مجری گری، حتما باید آموزش ببینند. من در گذشته آموزش بازیگری و تئاتر دیده بودم. دوره های کوتاه مدتی هم در سازمان صدا و سیما دیدم. ولی در سال های اخیر، باز هم خود را ملزم به حضور در دوره های مختلف آمزوشی کردم تا هم اصولی تر آن را بیاموزم و بتوانم به دیگران نیز آموزش بدهم.

البته ورود جدی من به عرصه آموزش، از زمان گزارشگری رادیو بود. در سطح شهر مردمی را می دیدم که شاید بهتر از من هم صحبت می کردند و ترس از شروع صحبت در جمع یا پشت میکروفون را داشتند. می دانستم در صورتی که آموزش ببینند بسیار موفق خواهند بود. همچنینی خیلی ها بعد از اجرای برنامه های صحنه ای از من می پرسیدند که آیا شما آموزش هم می دهید؟ این مطالبه مردم از من، با عث شدم در مسیر آموزش قرار بگیرم. در سالهای پیش اولین کلاس را محضر سرکار خانم دکتر فریبا علومی یزدی شرکت کردم. با شما و آقای احمدی نیز در همان جا آشنا شدیم و اتفاقات بسیار خوبی رقم خورد.

داستان مجری شدن علیرضا احمدی را در اینجا بخوانید.

میانبری به نام آموزش

کسانی مثل من که وارد اجرا شدیم، شاید حدود ۲۰سال زمان برد تا با تجربه کردن، این حرفه را بیاموزیم. اما الان عزیزان می توانند با آموزش دیدن، این مسیر ۲۰ ساله را در مدت ۲ سال طی کنند و علاقمندان نباید بدون آموزش وارد رسانه شوند. اگر کسی با پارتی هم وارد این گردونه بشه، به خاطر عدم مهارت و اطلاعات لازم، ناخودآگاه خیلی زود با نیروی گریز از مرکز این گردونه به خارج از آن پرتاب میشه و ماندگار نیست.